پول! هدف غایی و نهایی همه کسبوکارها، پول و فروش بیشتر است. از آنجایی که آدمها صبح تا شب را در اینترنت و گوشیهایشان میگذرانند، پول درآوردن از فضای آنلاین راحتتر از قبل هم شده است. چطور؟
کافی است با آدمها و مشتریان بالقوهتان در زمان و مکان مناسب ارتباط برقرار کنید، دائماً جلوی چشمشان حضور داشته باشید، آنها را به خرید ترغیب کنید و یک تجربه عالی و منحصربهفرد برایشان بسازید!
خب اگر عصاره و چکیده همه این کارها را در دو کلمه جمع کنیم، به دیجیتال مارکتینگ یا بازاریابی دیجیتال میرسیم؛ مفهومی که قرار است در این مقاله، راجعبه زیروبم آن صحبت کنیم.
بدون معطلی، با پاسخ به یک سوال اساسی شروع میکنیم! دیجیتال مارکتینگ چیست؟
دیجیتال مارکتینگ چیست؟
بیایید اول تکلیفمان را با مفهوم «بازاریابی» و «دیجیتال» روشن کنیم.
به زبان خیلی ساده، بازاریابی مجموعه اقداماتی است که برای شناسایی مشتری و بازار هدف، ایجاد ارتباط با آنها، گسترش برند و در نهایت فروش انجام میدهید.
منظور از دیجیتال هم ابزارهایی مثل سایت، ایمیل، پیامک، شبکههای اجتماعی، اپلیکیشنها و هر چیزی است که باعث ایجاد یک تعامل دوطرفه بین مشتری و برند میشود.
پس تعریف ساده و شستهرفته دیجیتال مارکتینگ (Digital Marketing) یا همان بازاریابی آنلاین، میشود استفاده از ابزارها و ارتباطات آنلاین برای بازاریابی.
یعنی با استفاده از ابزارهای دیجیتال بتوانید:
- بازار، مشتریان احتمالی و نیاز آنها را بشناسید،
- توجهشان را جلب و ارتباط موثری با آنها برقرار کنید،
- برندتان را به نمایش بگذارید،
- در تمام طول سفر مشتری همراه او باشید و رضایتش را جلب کنید،
- و در نهایت بتوانید او را به یک مشتری وفادار و همیشگی تبدیل کنید.
دقت کردید؟ دیجیتال مارکتینگ، فقط تبلیغات نیست؛ بلکه مجموعهای از اقدامات مثل برندسازی، روابط عمومی، تحقیقات بازار و شناسایی بازار هدف و… است و تبلیغات فقط جزئی از این فرایند حساب میشود.
خب! تا اینجا فهمیدیم دیجیتال مارکتینگ چیست. یک بازاریابی درونگرا هم داریم که بسیار شبیه به این مفهوم است و ممکن است آنها را اشتباه بگیرید.
🧩 پیشنهاد خواندنی: مراحل راه اندازی سایت (راهنمایی جمعوجور برای شروع!) |
تفاوت بازاریابی درونگرا و بازاریابی دیجیتال چیست؟
دیجیتال مارکتینگ درختی است که شاخههای متعددی دارد، ولی همه از یک ریشه تغذیه میکنند و هدف غایی همهشان تقریباً یکی است. یکی از این شاخهها بازاریابی درونگرا است.
هم در دیجیتال مارکتینگ، هم بازاریابی درونگرا، از ابزارهای دیجیتال استفاده میشود و هدف نهایی هر دو هم ارتباط و جلب توجه مشتریان بالقوه و تبدیل آنها به مشتری (خریدار) است.
حالا برویم سراغ تفاوتها…
در دیجیتال مارکتینگ، تمرکز اصلی بر ابزار یا کانالهای دیجیتال است و اینکه چطور میتوانند مشتریان بالقوه را به خریدار تبدیل کنند.
مثلاً یک کسبوکار میتواند تصمیم بگیرد که فقط از طریق شبکههای اجتماعی (مثل اینستاگرام) برند خود را گسترش دهد و مشتری جذب کند، یا از ترکیبی از کانالها (مثلاً سئو، بازاریابی ایمیلی، پیامک و…) برای بازاریابی محصولات و خدماتش کمک بگیرد.
در حالی که بازاریابی درونگرا (Inbound مارکتینگ)، کلنگرتر است؛ یعنی ابتدا هدف را مشخص میکند و بعد بر اساس ابزارهای موجود تعیین میکند که در کدام مرحله از قیف فروش و با چه ابزاری، مشتری بیشتری سراغ برند میرود.
مثلاً فرض کنید هدف شما از بازاریابی، افزایش ترافیک ورودی سایت و جذب لید (مشتری بالقوه) باشد؛ آنوقت، زمانی که استراتژی بازاریابی محتوایی خود را تدوین میکنید، تعیین میکنید که با بهینهسازی سایت برای موتورهای جستجو (سئو) و تولید محتوای بهینهتر (مثل بلاگپستها، صفحات فرود و…) به ترافیک مدنظر برسید.
خلاصه اینکه در بازاریابی درونگرا، مشتری شروعکننده ارتباط و تعامل با شماست و معمولاً از طریق جستوجو خودش شما را پیدا میکند؛ ولی در دیجیتال مارکتینگ این شما هستید که به سراغ مشتری میروید و او را متقاعد میکنید که با شما تعامل کند.
بنابراین، تفاوت اصلی این دو مفهوم در رویکرد و نگاه متفاوتی است که به رابطه بین ابزار و هدف در بازاریابی دارند. به زبان سادهتر، در دیجیتال مارکتینگ وسیله هدف را توجیه میکند، ولی در بازاریابی درونگرا، هدف وسیله را!
دیجیتال مارکتینگ مثل یک توبره بزرگ است که محتویات متنوعی داخل آن ریخته باشند؛ از سئو و بازاریابی محتوایی بگیرید تا تبلیغات بنری و کلیکی و… .
در ادامه با تکتک این محتویات آشنا میشویم.
دیجیتال مارکتینگ شامل چه شاخههایی است؟
بسته به رسانه و کانالی که برای بازاریابی و ارتباط و تعامل با مشتری انتخاب میکنید، دیجیتال مارکتینگ به شاخههای متعددی تقسیم میشود.
در این بخش ۹ تا از زیرگروههای اصلی بازاریابی دیجیتال را معرفی و بررسی میکنیم.
با بازاریابی محتوایی شروع میکنیم!
بازاریابی محتوایی
همین اول بگویم که بازاریابی محتوایی را با تولید محتوای متنی و نوشتن پستبلاگ اشتباه نگیرید!
پایه و اساس بازاریابی محتوایی، توزیع و انتشار محتوای مرتبط، مفید و ارزشمند برای مخاطب هدف است؛ یعنی مارکتر باید از طریق تولید و استفاده از محتوای موردعلاقه مشتریان بالقوه، آنها را جذب و به مشتری تبدیل کند.
البته هدف بازاریابی محتوایی فقط جذب مشتری نیست؛ این شاخه از بازاریابی دیجیتال برای ایجاد و افزایش آگاهی از برند، افزایش ترافیک سایت، جذب لید و سرنخ فروش هم به درد میخورد.
روش کار در بازاریابی محتوایی هم به این شکل است که شما، یک ارزش (مثل مطالب آموزشی، محتوای سرگرمکننده، آگاهیدهنده و…) را بهصورت رایگان و در یک یا چند تا از قالبهای زیر در اختیار مشتری قرار میدهید:
- پستهای وبلاگ
- ایبوک
- ویدئو
- خبرنامه
- اینفوگرافیک
- پادکست
این محتواها، ناخودآگاه و غیرمستقیم روی تصمیم خرید مشتری تاثیر میگذارند و آنها را یک قدم به سمت خرید از برند شما نزدیک میکنند!
پس تولید محتوای متنی بخشی (بخش مهمی) از فرایند بازاریابی محتوایی است، نه همه آن.
📌 نکته: برای اینکه بهترین بستر را برای تولید و انتشار محتوا پیدا کنید، اول باید شناخت دقیق و پرسونا و تصویر ذهنی کاملی از مشتریان بالقوه خود (همانهایی که قرار است در آینده از شما خرید کنند) داشته باشید.
مثلاً اینکه مشتریان شما عمدتاً در چه رنج سنی هستند، در کدام کانالها حضور دارند، چه نیازها و مشکلاتی دارند و… .
🧩 پیشنهاد خواندنی: ۷ ترفند نوشتن عنوان صفحه سئو در وردپرس برای افزایش نرخ کلیک! |
SEO
سئو یک نرمافزار یا حتی ابزار نیست! سئو یا Search Engine Optimization بهمعنای بهینهسازی داخلی، خارجی و فنی سایت برای موتورهای جستوجو است.
درواقع سئو به مجموعهای از تکنیکها و فرایندها میگویند که باعث میشود سایت شما، توجه گوگل را جلب و رتبه بالاتری در لیست نتایج جستوجو کسب کند.
سئو مثل یک قرارداد دوطرفه با گوگل میماند؛ شما به قوانین گوگل احترام میگذارید و سایتتان را بر اساس قواعد و معیارهای آن بهینه میکنید و متقابلاً گوگل، رتبه شما را در نتایج ارتقا میدهد.
حالا این رتبه بهتر به چه دردی میخورد؟
خب معلوم است! بر اساس آمار و شواهد، وقتی سایت شما در نتایج مربوط به یک جستوجوی خاص، رتبه بالاتری در نتایج صفحه جستوجو داشته باشد، توسط آدمهای بیشتری دیده میشود، احتمال کلیک روی سایت شما بالا میرود و ترافیک بیشتری روانه سایتتان میشود.
📌 نکته: از آنجایی که گوگل دائماً الگوریتمهای خود را تغییر میدهد، تقریباً قانون و نسخه ثابتی برای بهبود و بهینهسازی سایت وجود ندارد؛ اما با توجه به آخرین آپدیتهایی که گوگل درباره متر و معیارهایش برای سنجش سایتها داده است، رعایت این موارد میتواند مفید باشد:
- انجام کیورد ریسرچ
- مفید و یونیک بودن محتوای سایت
- ساختار درست متن
- رعایت چگالی و توزیع درست کلمات کلیدی در متن
- URL کوتاه و مرتبط
- بهینهسازی متادیسکریپشن و عنوان سئو
- لینکسازی داخلی و خارجی (دریافت بکلینک)
- استفاده از عکس و ویدئو
- فشرده و بهینهسازی تصاویر
- معماری و ساختار درست سایت
- استفاده از HTTPS
- موبایل فرندلی بودن سایت
- سرعت بالای سایت
🧩 پیشنهاد خواندنی: تأثیر هاست و دامنه بر سئو سایت چقدر است؟ |
ایمیل مارکتینگ
یکی دیگر از شاخههای اصلی بازاریابی دیجیتال برای جذب لید و تولید و پرورش سرنخ فروش، ایمیل مارکتینگ است که ۸۹ درصد از مارکترها، آن را موثرترین راه برای تولید لید میدانند.
سازوکار ایمیل مارکتینگ ساده است؛ از ایمیل بهعنوان کانالی برای برقراری ارتباط با مخاطبان استفاده میشود.
این ایمیلها میتوانند جنبه تبلیغاتی، آموزشی یا اطلاعرسانی و هدایت افراد به سمت سایت داشته باشد؛ مثلاً محتوای ایمیلهای ارسالی به مخاطب میتواند خبرنامه و تبلیغ محتوای بلاگ، اطلاعرسانی درباره رویداد، مسابقات و کمپینهای تخفیفاتی، خوشامدگویی به مشتریان جدید، یادداشتهای اختصاصی و… باشد.
📌 نکته: سرنوشت کلیک شدن یا نشدن روی ایمیل شما، تا حد زیادی به متن و ظاهر آن بستگی دارد! اگر ایمیلی که به مخاطبان ارسال میکنید، در همان چند کلمه اول بهقدر کافی جذاب و خواندنی به نظر نرسد، کلیکخور ایمیلهایتان بهشدت پایین میآید.
برای اینکه بتوانید یک کمپین ایمیل مارکتینگ موفق اجرا کنید، به این چند نکته حتماً توجه داشته باشید:
- عنوان جذاب و ترغیبکنندهای برای ایمیل بنویسید،
- تست A/B اجرا کنید،
- ایمیلهایتان را بر اساس ویژگیها و نیاز مشتریان بخشبندی و شخصیسازی کنید،
- مطمئن شوید که ایمیل در دستگاههای مختلف (گوشی موبایل، دسکتاپ و…) درست نمایش داده میشود.
🧩 پیشنهاد خواندنی: معرفی بهترین سرویس های ایمیل مارکتینگ در سراسر دنیا |
بازاریابی مبتنی بر شبکههای اجتماعی (SMM)
هر جا که مخاطبان هدف شما حضور داشته باشند، میتوانید بهعنوان یک کانال بازاریابی روی آن حساب کنید!
شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام، لینکدین، توییتر، یوتیوب و… هم بستر مناسبی برای بازاریابی و ایجاد آگاهی از برند، خلق تصویری مثبت از برند و ایجاد اعتماد اجتماعی، به دست آوردن سرنخ و فروش مستقیم محصولات و خدمات است.
از آنجایی که خیلی از آدمها (و احتمالاً مشتریان بالقوه شما) زمان زیادی را در طول روز، در این شبکهها میگذرانند، سوشال مدیا مارکتینگ فرصت ارزشمندی برای نشان دادن برند خودتان به مخاطبان است.
📌 نکته: اینکه از کدام پلتفرمها برای بازاریابی استفاده کنید، به مخاطبان هدف، نوع کسبوکار و اهداف بازاریابیتان بستگی دارد.
مثلاً اگر کسبوکار شما B2B است و هدفتان جذب سرنخهای بیشتر است، لینکدین بستر مناسبتری از اینستاگرام برای فعالیتهای بازاریابی شماست؛ چون عمده مخاطبان هدف شما در لینکدین حضور دارند.
چند تا توصیه هم برای اجرای یک کمپین سوشال مدیا مارکتینگ کنیم و برویم سراغ شاخه بعدی:
- مخاطبان هدفتان را بشناسید و ببینید در کدام پلتفرمها بیشتر حضور دارند،
- محتوای جذاب، مفید و کارپسند (چه ویدیو و چه محتوای متنی) تولید کنید،
- با مخاطبانتان ارتباط و تعامل نزدیکتری برقرار کنید (مثلاً در کامنتها به نظرات و سوالات آنها بهطور حرفهای پاسخ دهید)،
- زمانبندی دقیقی برای انتشار محتوا در شبکههای اجتماعی داشته باشید.
تبلیغات کلیکی
تبلیغات PPC یا کلیکی، یکی دیگر از شاخههای اصلی دیجیتال مارکتینگ است.
در این شکل از تبلیغات، تبلیغ شما در گوگل، سایتهای پربازدید و اپلیکیشنها نمایش داده میشود و بهجای اینکه برای نمایش تبلیغات در کانالهای آنلاین هزینه معینی پرداخت کنید، فقط بهازای کلیکهایی که روی آن میشود، به ناشر پول میدهید.
کمپینهای تبیلغات کلیکی برای اهداف بازاریابی مختلفی اجرا میشود؛ این هدف همان اقدامی است که مخاطب باید بعد از کلیک روی تبلیغ انجام دهد؛ مثلاً ثبتنام در خبرنامه، تماس برای مشاوره رایگان، خرید محصول یا خدمات، دانلود، پرکردن فرم و… .
در این نوع تبلیغات، هدف قرار دادن کلمه کلیدی مرتبط، کیفیت لندینگ پیج (صفحه فرود)، کیفیت تبلیغ و مبلغ پیشنهادی بهازای هر کلیک در موفقیت کمپین نقش دارد.
تبلیغات همسان
تبلیغات همسان همان عناوین و کادرهای تبلیغاتی در سایتهای پربازدید هستند که از نظر شکل و شمایل شبیه محتوای سایت میزبان است و رنگ و بوی تبلیغاتی آن کمتر حس میشود.
همین شبیه بودن به محتوای اصلی سایت ناشر، باعث میشود که کمتر نادیده گرفته شوند.
این نمونه تبلیغ همسان در سایت ورزش سه را ببینید:
PR آنلاین
PR همان روابطعمومی است، منتهی نه به شکل سنتی؛ بلکه در بستر آنلاین. استراتژی روابط عمومی در دیجیتال مارکتینگ، برای برندینگ و نشان دادن هویت و تصویری مثبت از برندتان به دیگران است.
سازوکار بازاریابی در این استراتژی معمولاً در این موارد خلاصه میشود:
- گفتوگو و ارتباط با خبرنگاران و شبکههای خبری از طریق رسانههای آنلاین،
- پاسخدادن به نظرات بلاگ، سایت و شبکههای اجتماعی،
- انتشار رپورتاژ در سایتهای پربازدید و معتبر،
- همکاری با اینفلوئنسرها و بلاگرهای شناختهشده.
📌 نکته: روابط عمومی مکمل تبلیغات و اصلاً نوعی تبلیغات شفاهی است که میتواند حرف و پیام کسبوکار را به گوش مخاطبان برساند و شهرت و اعتبار برند را افزایش دهد.
بازاریابی موتورهای جستوجو (SEM)
صفحه نتایج جستوجو یا SERP معدن مشتری است و حضور در نتایج برتر این صفحه فرصت بزرگیست برای جذب مشتری! برای رسیدن به این صفحه ۲ راه پیش روی شما است:
- بهینهسازی سایت برای موتور جستوجو (سئو)،
- روشهای پولی (مثل تبلیغات گوگل).
این شاخه از بازاریابی ترکیبی از هر دو روش و یکی از بهترین روشها برای حضور حداکثری در صفحه نتایج جستوجو و افزایش ترافیک سایت است.
بهینهسازی سایت را که توضیح دادیم؛ در تبلیغات گوگل هم، سایت شما بدون توجه به رتبه و جایگاه طبیعیاش و فقط در ازای پرداخت پول به گوگل (بهازای هر کلیک)، در بین نتایج برتر و ارگانیک صفحه جستوجو قرار میگیرد.
اتوماسیون بازاریابی
از اسمش هم میتوانید حدس بزنید که اتوماسیون بازاریابی، یک ابزار یا نرمافزار است که پروسههای تکراری و پایهای بازاریابی را خودکارسازی میکند.
با این ابزار میتوانید بهجای وقتگذاشتن روی کارهای تکرای و دست وپاگیر بازاریابی، زمانتان را برای کارهای مهمتری مثل تدوین و بهینهسازی استراتژی بازاریابی بهتر صرف کنید.
وظایفی که اتوماسیونهای بازاریابی میتوانند به نحو احسن انجام دهند، شامل این موارد هستند:
- جمعآوری و تجزیهوتحلیل اطلاعات مشتری،
- طراحی کمپینهای بازاریابی هدفمند،
- بخشبندی مخاطبان، شخصیسازی پیامها و زمانبندی درست برای ارسال آنها،
- خودکارسازی فرایندهایی مثل تهیه لیست از مخاطبان و ارسال خبرنامههای شخصی ایمیل به آنها،
- زمانبندی دقیق برای انتشار پست و محتواها در شبکههای اجتماعی،
- جذب لید و تبدیل آنها به سرنخ فروش،
- رصد و ردیابی کمپینهای بازاریابی و تهیه گزارش لحظهبهلحظه از فرایند کمپینها.
این هم از شاخههای اصلی دیجیتال مارکتینگ! نوبتی هم باشد، نوبت آشنایی با وظایف دیجتال مارکترهاست.
از یک دیجیتال مارکتر انتظار میرود که …
برای دیجیتال مارکترشدن ۲ راه دارید:
- دریایی به عمق یک متر باشید و از همه مهارتهای تخصصی و عمومی دیجیتال مارکتینگ سر در بیاورید!
- به یکی از شاخههای دیجیتال مارکتینگ وارد شوید و بهعنوان متخصص همان حوزه کار کنید.
در هر صورت، برای اینکه بتوانید بهعنوان یک دیجیتال مارکتر استخدام و مشغول به کار شوید، لازم است:
- تمام کانالها و ابزارهای بازاریابی و KPIهای مربوط به آنها را مثل کف دستتان بلد باشید،
- در تحلیل و آنالیز دادهها مهارت کافی داشته باشید،
- از پس تدوین استراتژی بازاریابی و اجرای کمپینهای تبلیغاتی بربیایید،
- بسته به حوزه و شاخه تخصصی که در دیجیتال مارکتینگ انتخاب میکنید، مهارتهای تخصصی آن شاخه را یاد بگیرید.
مثلاً اگر میخواهید متخصص سئو باشید، باید حتماً مهارت کیورد ریسرچ، کار با ابزارهای سئو مثل سرچ کنسول، گوگل آنالیتیکس، کیورد پلنر و… را بلد باشید؛ یا اگر به بازاریابی محتوایی علاقه دارید، حتماً باید انواع محتوا را بشناسید و توانایی نویسندگی و قلم جذاب و روانی داشته باشید.
یکسری مهارتهای عمومی و نرم هم هستند که صرف نظر از شاخهای که به آن وارد میشوید، باید یاد بگیرید؛ مهارتهایی مثل قدرت تحلیل و بررسی، توانایی کار تیمی، مدیریت و برنامهریزی، تحقیق و جمعآوری دادهها و… .
📌 نکته: برای قدمگذاشتن به وادی دیجیتال مارکترهای همهفنحریف و حرفهای، بهتر است علاوهبر تسلط تماموکمال بر شاخه تخصصی خودتان، آشنایی کافی بر شاخههای دیگر داشته باشید.
مثلاً اگر متخصص سئو هستید، باید تولید محتوا هم بلد باشید تا اگر تسکی مرتبطی به شما محول شد، بتوانید گلیم خودتان را از آب بیرون بکشید!
🧩 پیشنهاد خواندنی: آموزش طراحی سایت با وردپرس از صفر تا صد ( ۲۰۲۳) |
شاید بپرسید:
تاثیر هوش مصنوعی بر دیجیتال مارکتینگ چیست؟
اینکه هوش مصنوعی بهسرعت در حال رشد و گسترش است و کمکم دارد به عصای دست کسبوکارها تبدیل میشود، حقیقتی غیرقابلانکار است. پای هوش مصنوعی به حوزه بازاریابی دیجیتال هم باز شده و تقریباً آن را زیرورو کرده است!
اما ترس به دلتان راه ندهید! قرار نیست هوش مصنوعی جای شما را بهعنوان دیجیتال مارکتر پر کند؛ اتفاقاً هوش مصنوعی مثل یک دستیار باهوش و کاربلد است که خیلی از کارها و فرایندها را برایتان ساده میکند.
در بازاریابی دیجیتال، بیشتر از هر چیزی، با دادهها و اطلاعات مشتریان سروکار دارید. ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی هم به دلیل توانایی در جمعآوری و تجزیهوتحلیل حجم بسیار زیادی از دادهها تنها در چند ثانیه، میتوانند اطلاعات بسیار مفیدی در اختیار شما بگذارند.
از این گذشته، استفاده از هوش مصنوعی در دیجیتال مارکتینگ این فواید را هم بههمراه دارد:
- کپینویسی و تولید محتوای باکیفیت و مشتریپسند،
- اصلاح استراتژیهای سوشال مدیا مارکتینگ، برای تعامل بهتر و بیشتر با مشتری،
- دستهبندی و بخشبندی مخاطبان،
- زیرنظر گرفتن محتوای تولیدشده توسط کاربر (UGC) در تمام رسانههای اجتماعی،
- شخصیسازی ارتباطات و تعاملات با مشتریان،
- پیشبینی و تشخیص رفتار خرید مخاطب و بازاریابی هدفمند،
- و…
با این حساب، استفاده از هوش مصنوعی در دیجیتال مارکتینگ بیشتر یک فرصت است تا تهدید!
البته کسی از آینده خبر ندارد و ما هم نمیتوانیم صددرصد بگوییم که در چند سال آینده هم اوضاع به همین منوال باقی میماند! پس اگر میخواهید از هوش مصنوعی عقب نمانید، باید مهارتهایتان را آپدیت کنید و استفاده از هوش مصنوعی را هم تا حدودی یاد بگیرید.
دوست داریم نظر شما را هم درباره تاثیر هوش مصنوعی بر دیجیتال مارکتینگ بدانیم؛ به نظرتان هوش مصنوعی میتواند در آینده جای دیجیتال مارکترها را پر کند؟ در قسمت نظرات برایمان بنویسید.
حالا که فهمیدیم تعریف، شاخهها و آینده دیجیتال مارکتینگ چیست، بهعنوان بخش پایانی صحبتهایمان، بد نیست نگاهی هم به مزایا و معایب دیجیتال مارکتینگ داشته باشیم و کمکم پروندهٔ این بحث را ببندیم.
🧩 پیشنهاد خواندنی: ChatGPT چیست و چه آیندهای را رقم میزند؟ |
خلاصۀ مزایا و معایب دیجیتال مارکتینگ
در این بخش میخواهیم مزایا و معایب را در ترازوی مقایسه قرار دهیم. با مزایا شروع میکنیم.
مزایا
دیجیتال مارکتینگ از ۶ جهت جلوتر از بازاریابی سنتی است:
- ارزانتر از بازاریابی سنتی است
وقتی پای پول و صرف هزینه در میان باشد، قطعاً بازاریابی دیجیتال برنده میدان است! دیجیتال مارکتینگ نسبتبه رویکردهای سنتی بازاریابی مثل تبلیغات بیلبوردی یا آگهیهای تلویزیونی، ارزانتر برایتان تمام میشود.
تازه! در روشهای سنتی با این هزینههای سرسامآور، شما تقریباً هیچ کنترلی بر اینکه مخاطب هدف شما پیامتان را میبیند یا نه، ندارید؛ مثلاً شاید مخاطب بهمحض شروع تبلیغات تلویزیونی کانال را عوض یا تلویزیون را خاموش کند!
در حالی که در دیجیتال مارکتینگ، با هزینه خیلی کمتری، مثلاً میتوانید یک کمپین بازاریابی پیامکی اجرا کنید و با دادههایی که به دست میآورید، مطمئن شوید که پیام شما به مخاطب هدفتان رسیده است یا نه.
- مکانمحور نیست
محدودیتهای مکانی و جغرافیایی برای بازاریابی سنتی است؛ در بازاریابی دیجیتال میتوانید بدون محدودیت، پیامتان را به هرکسی، در هرجایی نشان دهید و با مخاطبان بیشتری در کانالهای دیجیتال مختلف ارتباط بگیرید.
مثلاً بیلبورد تبلیغاتی را که در اتوبان صدر نصب کردهاید، فقط آدمهایی که از این اتوبان رفتوآمد میکنند میبینند، ولی بنر تبلیغاتی شما در یک سایت پربازدید، از سراسر ایران بیننده دارد.
- نتایج روشن، قابلسنجش و قابلاندازهگیری دارد
برای اینکه بدانید استراتژی بازاریابی شما کارساز بوده یا خیر و اگر نه، چطور آن را بهینهسازی کنید، باید بتوانید نتیجه را خیلی واضح و روشن در قالب اعداد و نمودارها دربیاورید؛ مثل اینکه چه تعداد مشتری جذب کردهاید، چه کانالهایی بیشترین آورده را برای شما داشتهاند، درآمدتان چه تغییری داشته، جذب هر مشتری یا لید چقدر برایتان آب خورده است و… .
دسترسی به این دادهها در بازاریابی سنتی اگر نگوییم غیرممکن است، خیلی خیلی سخت است؛ درحالی که در دیجیتال مارکتینگ، هر لحظه که اراده کنید میتوانید خیلی راحت به تمام این اطلاعات و دادهها دسترسی داشته باشید.
- هدفمند است
یکی دیگر از مزایای دیجیتال مارکتینگ، این است که میتوانید تعیین کنید دقیقاً چه پیشنهاد یا پیامی، در چه زمان و مکانی و به دست چه کسی برسد.
مثلاً اگر محصولی که برای آن بازاریابی میکنید «کلاسهای کنکور» است، میتوانید تعیین کنید که «تبلیغات ثبتنام در کلاس کنکور» در سایتها، فقط به دانشآموزان پایه دوازدهم که کلمه کلیدی «کلاس کنکور زیستشناسی» را جستوجو کردهاند نمایش داده شود.
خب طبیعتاً وقتی تلاشهای بازاریابی شما تا این حد هدفمند باشد، نتیجه و آورده بهتر و بیشتری هم در پی دارد.
- ارتباط و تعامل بیشتری با مخاطبان دارد
ارتباط با مشتری یک چیز است، ارتباط و تعامل دوطرفه یک چیز دیگر!
در بازاریابی سنتی، مخاطب فقط پیام و پیشنهاد شما را میبیند یا میشوند و از کنار آن رد میشود (کار دیگری هم از دستش برنمیآید!)؛ اما در در دیجیتال مارکتینگ ارتباط بین برند و مخاطب بسیار قویتر و دوطرفه است.
برای مثال سوشال مدیا مارکتینگ را در نظر بگیرید؛ شما یک پست در صفحه اینستاگرامتان منتشر میکنید، مخاطب این پست را میبینید، لایک میکند، برایتان کامنت میگذارد، شما به کامنت او جواب میدهید، پست را با دیگران به اشتراک میگذارد و … .
کمترین تاثیر این ارتباط دوطرفه این است که افراد بیشتری برند شما را میشناسند و سروصدای بیشتری حول برندتان شکل میگیرد.
- نرخ تبدیل بیشتری دارد
در بازاریابی دیجیتال، فاصله دریافت پیام تا اقدام و تبدیل در حد یک کلیک است؛ اما در بازاریابی سنتی در بهترین حالت باید منتظر و امیدوار بمانید که یک نفر، در حین رانندگی در بزرگراه، تبلیغ شما را ببینید، بتواند پیام شما را تمام وکمال بخواند و شاید با شما تماس بگیرد!
🧩 پیشنهاد خواندنی: بهینهسازی نرخ تبدیل یا CRO چیست و چرا خیلی مهم است؟ |
معایب
معایب که نمیشود گفت؛ ولی خب دیجیتال مارکتینگ هم یک سری چالشها را برای مارکترها ایجاد میکند. یکی از این چالشها گسترش کانالهای ارتباطی دیجیتال است.
راستش را بخواهید، هر چند وقت یک بار، سروکله یک پلتفرم یا رسانه جدید برای بازاریابی پیدا میشود که بهعنوان یک دیجیتال مارکتر، باید خیلی سریع نحوه عملکرد و استفاده از آنها را برای بازاریابی محصولات و خدماتتان یاد بگیرید.
چالش دوم جلب توجه مخاطبان هدف است. این روزها آنقدر از در و دیوار اینترنت تبلیغات میبارد و همه کسبوکارها میخواهند بهنحوی محصولشان را بفروشند که آدمها در نادیدهگرفتن این دست تبلیغات و چربزبانیها استاد شدهاند و کار شما بهعنوان یک دیجیتال مارکتر سختتر!
از طرفی هم بازاریابی دیجیتال، درک و شناخت کامل و دقیقی از رفتار مشتری (مصرفکننده) را میطلبد و آنالیز و تجزیهوتحلیل کوهی از دادهها که درباره مشتریان، رقبا و شرایط بازار به دست میآورید، کار راحتی نیست. مثلاً شاید حتی برای رصد سفر مشتری و بررسی رفتار خرید او، کار به تهیه نقشه حرارتی از سایت بکشد.
البته با همه این چالشها، باز هم مزایای دیجیتال مارکتینگ به معایب آن میچربد.
وقت جمعبندی است!
خداحافظی و حرفهای پایانی!
راستش را بخواهید دیجیتال مارکتینگ آنقدر دنیای بزرگی دارد که میشود هفتهها و ماهها راجعبه آن صحبت کرد! ولی خب سعی کردیم علیالحساب در این مقاله، مختصر و مفید، همه چیز را درباره اینکه دیجیتال مارکتینگ چیست، چه مزایا، معایب و زیرشاخههایی دارد و چه آیندهای در انتظارش است، بگوییم.
مثل همیشه، برای بهترشدن، منتظر دریافت نظرات و پیشنهادات ارزشمند شما هستیم! در ضمن اگر سوالی دارید یا چیزی از قلم افتاده، حتماً در قسمت نظرات همین پست برای ما بنویسید.
سوالات متداول
۱. دیجیتال مارکتینگ چیست؟
دیجیتال مارکتینگ بهمعنای استفاده از ابزارهای دیجیتال مثل سایت، اپلیکیشن، ایمیل، پیامک و… برای بازاریابی است.
۲. زیرشاخههای دیجیتال مارکتینگ شامل چه مواردی است؟
سئو، بازاریابی ایمیلی، بازاریابی محتوایی، تبلیغات، پرفورمنس مارکتینگ و بازاریابی مبتنی بر شبکههای اجتماعی از شاخههای اصلی دیجیتال مارکتینگ هستند.
۳. چرا دیجیتال مارکتینگ برای کسبوکارها از نان شب واجبتر است؟
مخاطبان هدف کسبوکارها بیشتر از قبل، در اینترنت و فضای آنلاین حضور دارند و بازاریابی دیجیتال روشی کمهزینه (نسبتبه به بازاریابی سنتی) و هدفمند برای جذب و تبدیل آنهاست.
دیدگاه ها
اولین نفری باشید که دیدگاه خود را ثبت می کنید